گام تازه بخش خصوصی در پروژه ساخت ۲۰۰ ماهواره تا سه سال آینده

گروه فضا و نجوم نخ نیوز، علی‌اصغر اصولی؛ یک سال پس از پرتاب موفق دو ماهواره ملی «کوثر» و «هدهد» توسط شرکت دانش‌بنیان ایرانی امید فضا، مسیر توسعه فضایی کشور با ورود به مرحله تازه‌ای از بلوغ فناوری روبه‌رو شده است. تجربه مأموریت‌های پیشین نه‌تنها زمینه تثبیت توان طراحی و پرتاب توسط بخش خصوصی را فراهم کرد، بلکه اکنون مبنای شکل‌گیری نسل جدیدی از ماهواره‌هاست که با هدف رفع نقص‌های فنی گذشته و دستیابی به عملکرد چندمنظوره در مدار طراحی شده‌اند، این مرحله جدید، نقطه گذار از آزمون‌های اولیه به تولید سامانه‌های عملیاتی فضایی کشور به‌شمار می‌رود.

در مأموریت تازه، مجموعه امید فضا با بهره‌گیری از داده‌های عملیاتی ماهواره کوثر و تحلیل محدودیت‌های ناشی از زمان‌های دید کم و دشواری تبادل ارتباط زمینی، اقدام به بازطراحی کامل سامانه توان، جهت‌گیری مداری و الگوریتم‌های کنترل کرده است. حاصل این بازنگری، تولد ماهواره‌ای است که هم‌زمان دو مأموریت مستقل را در قالب یک ساختار واحد دنبال می‌کند؛ مأموریت تصویربرداری زمینی و مأموریت مخابرات اینترنت اشیاء. این ماهواره که با عنوان «کوثر ۱.۵» شناخته می‌شود، در واقع تلفیقی از دو مسیر تجربی گذشته است و قرار است تا پیش از پایان سال جاری در قالب مأموریت ملی «دو‌نمایه» به فضا پرتاب شود.

در این نسل تازه، ویژگی‌های فنی و اقتصادی مأموریت به‌صورت هم‌زمان مورد توجه قرار گرفته است. از سوی فناوری، تلاش شده تا مدل «نمایش در مدار (IOD)» به یک محصول پایدار و عملیاتی تبدیل شود؛ از سوی اقتصاد، سازوکار تازه‌ای میان شرکت امید فضا، سازمان فضایی ایران و معاونت علمی ریاست‌جمهوری در حال اجراست که برای نخستین‌بار بازار محصولات فضایی را با رویکرد پیش‌خرید تضمین می‌کند. همین همکاری متقابل، مسیر شکل‌گیری زیست‌بوم جدید فضایی کشور را هموار می‌سازد و زمینه ورود گسترده بخش خصوصی به صنایع پرریسک فضایی را فراهم می‌کند.

بخش اول این گفت‌وگو با دکتر حسین شهرابی، مدیرعامل شرکت دانش‌بنیان امید فضا منتشر شد و به مرور عملکرد فنی ماهواره‌های «کوثر» و «هدهد» اختصاص داشت. آن بخش، نقطه آغاز روایت تجربه زیسته ایران در توسعه مستقل ماهواره‌های چندمنظوره بود. در بخش دوم، شهرابی از تحول‌های فناورانه پس از «کوثر»، برنامه پرتاب «کوثر ۱.۵» و چالش‌های اقتصادی و حقوقی صنعت فضایی کشور سخن گفت.

در ادامه بخش سوم این گفت‌و‌گو را از نظر می‌گذرانید:

نخ نیوز: در شرایط کنونی ظرفیت‌های قانون جهش دانش‌بنیان چگونه می‌تواند به جهش سرمایه‌گذاری در صنعت فضایی منجر شود؟

هدف کنونی دستیابی به جهش در سرمایه‌گذاری و استفاده از ظرفیت‌های «قانون جهش دانش‌بنیان» برای ترغیب سرمایه‌گذاران مختلف در حوزه فضایی است. در این قانون بسترهایی برای ورود سرمایه‌های جدید پیش‌بینی شده و یکی از ابزارهای مؤثر در این زمینه، اعتبار مالیاتی است. اعتبار مالیاتی می‌تواند انگیزه قابل توجهی برای سرمایه‌گذاران ایجاد کند و شماری از فعالان این حوزه نیز اقدام‌های مقدماتی را در این زمینه آغاز کرده‌اند. پیشنهاد کنونی در میز معاونت علمی در حال بررسی است تا برای ادامه فعالیت‌ها اعتبار مالیاتی تخصیص یابد؛ اقدامی که در صورت تصویب، جهش مهمی در روند توسعه منظومه‌های فضایی و جلب سرمایه‌گذاران بخش خصوصی ایجاد خواهد کرد.

نخ نیوز: با توجه به تأکید شما بر نقش اعتبار مالیاتی در جذب سرمایه‌گذاران، تعامل میان بخش خصوصی، سازمان فضایی و دولت در اجرای این مدل چگونه باید شکل گیرد؟

اجرای این طرح نیازمند تعامل مستقیم با سازمان فضایی است، زیرا توسعه بازار فضایی بدون نقش‌آفرینی آن سازمان ممکن نیست. در بخش‌هایی که نگاه بازار بین‌الملل مطرح است، تضمین بازار اولیه و همراهی سازمان در شکل‌گیری و به‌روزرسانی مقررات اهمیت اساسی دارد. پایداری این ارتباط باید به گونه‌ای باشد که برای فعالان صادق و کوشا در این حوزه مانع و سنگ‌اندازی ایجاد نشود.

قوانین در این زمینه دو وجه اصلی دارند: نخست تسهیل‌گری و دوم تنظیم‌گری. تنظیم‌گری برای جلوگیری از تخلفات ضروری است، اما در مورد فعالیت‌های فناورانه مشروع، وجه تسهیل‌گر باید پررنگ‌تر باشد تا کسی که به‌صورت صادقانه کار می‌کند و ریسک‌های آن را پذیرفته، احساس همراهی واقعی از سوی سیستم داشته باشد. این رویکرد اکنون کم‌رنگ‌تر از حد انتظار است و نیاز به بازنگری دارد.

نخ نیوز: به‌نظر شما در مسیر تعامل میان بخش خصوصی و دولت، چگونه می‌توان مرز تنظیم‌گری و تسهیل‌گری را بازتعریف کرد تا مانع فعالیت شرکت‌های فناور نشود؟

در حال حاضر، موضوع مالیات مهم‌ترین محور بحث‌ها محسوب می‌شود. این مدل در واقع بهره‌گیری از ظرفیت‌های خارج از دولت است؛ یعنی سرمایه بخش خصوصی وارد حوزه می‌شود و دولت در مقابل، از بخشی از مالیات خود می‌گذرد. این فرایند دوطرفه است؛ از یک سو مالیاتی که بخش خصوصی باید پرداخت کند صرف سرمایه‌گذاری می‌شود و از سوی دیگر آورده مالی و سرمایه‌گذاری حاصل از آن برای اقتصاد ملی بسیار سودمندتر است. رقم‌های مورد بحث در محاسبات سازمان برنامه و بودجه به‌عنوان سرفصل رسمی درج شده و ادامه بررسی‌ها در جریان است.

در نگاه کلان به وضعیت صنعت ماهواره‌سازی ایران، پرسش جدی درباره موقعیت فناورانه مطرح می‌شود. روند کنونی با مقایسه جهانی هنوز فاصله زیادی دارد؛ در جهان معمولاً بین آغاز طراحی تا پرتاب یک پروژه پنج سال فاصله است، در حالی‌که در کشور گاه این زمان تا حدود ۹ سال طول می‌کشد. در بازه سال ۱۳۹۴ آغاز ساخت یک ماهواره و پس از نه سال رسیدن به مرحله پرتاب نمونه‌ای روشن از این روند است.

نخ نیوز: باتوجه به این فاصله زمانی طولانی، ارزیابی شما از موقعیت فناورانه ایران در مقایسه با الگوهای جهانی چیست و چگونه می‌توان چرخه طراحی تا پرتاب را کوتاه‌تر کرد؟

مقایسه با وضعیت جهانی نشان می‌دهد در حالی‌که در برخی کشورها هر ماه چندین پرتاب انجام می‌شود، مجموع پرتاب‌های ایران طی دولت سیزدهم حدود سیزده پرتاب بوده است. از دید عموم، این رقم بسیار پایین به نظر می‌رسد و ممکن است این برداشت ایجاد شود که کشور در صنعت ماهواره‌سازی هنوز در سطح آماتور قرار دارد یا در مرحله تثبیت فناوری است. برخی تحلیل‌ها بر این باورند که اگر فرایند تثبیت فناوری بیش از بیست سال طول بکشد، مسیر صنعتی‌سازی و تولید انبوه دچار کندی خواهد شد.

پرسش کلیدی در این زمینه آن است که چه زمانی ایران به مرحله صنعتی‌سازی و «تکثیر » می‌رسد؛ مرحله‌ای که شرکت‌ها بتوانند مانند نمونه‌های بین‌المللی از جمله اسپیس‌ایکس، به‌صورت منظم پرتاب انجام دهند. همین پرسش، مبنای دیدگاهی است که بر ضرورت مهاجرت تدریجی فعالیت‌ها از بخش دولتی به بخش خصوصی تأکید می‌کند.

چنین دیدگاهی از سال ۱۳۹۶ شکل گرفت و تحلیل آن نشان داد سؤال مطرح درباره کندی روند پرتاب‌ها کاملاً درست است و باید امکان مشارکت فعال‌تر بخش خصوصی فراهم شود. با این حال توسعه فناوری و بازار، فرآیندی صفر و یک نیست؛ هر مرحله از رشد نیازمند زمان، هماهنگی و سرمایه‌گذاری مستمر است تا مسیر تثبیت فناوری به صنعتی‌سازی واقعی منتهی شود.

نخ نیوز: برخی کارشناسان معتقدند کندی روند پرتاب‌ها ناشی از ساختار دولتی است؛ آیا گذار به‌سمت خصوصی‌سازی می‌تواند این فاصله زمانی را کاهش دهد؟

نمونه بارز روند کنونی را می‌توان در فعالیت اسپیس‌ایکس مشاهده کرد. این شرکت در مرحله کنونی صرفاً توسعه فناوری انجام می‌دهد و فرایندی اجرایی دارد که به‌صورت پیوسته در حال تحول است. پروژه استارشیپ تاکنون نزدیک به هشت پرتاب انجام داده و همچنان در حال توسعه فناوری‌های خود است. در پروژه استارلینک نیز نسل سوم ماهواره‌ها در حال بهره‌برداری است؛ بدین معنا که پس از آغاز فاز تکثیر ماهواره، شرکت دیگر روی نسل نخست متوقف نمانده و به‌صورت هم‌زمان نسل‌های جدید را وارد مدار می‌کند.

در چنین مسیری مرز میان توسعه فناوری و بهره‌برداری تجاری کاملاً شفاف نیست؛ این مرز حالت خاکستری دارد و به‌گونه‌ای درمی‌آمیزد که تفکیک دقیق آن ممکن نیست. هنگامی‌که فعالیت از دولت به بخش خصوصی منتقل می‌شود، در واقع این مرز خاکستری طی می‌شود و به نقطه‌ای می‌رسد که چرخه اقتصادی باید در آن تعریف شود.

در ساختار دولتی حساب سود و زیان معمولاً کم‌رنگ است؛ پروژه‌ها بیشتر با نگاه تحقیقاتی دنبال می‌شوند و حساسیت مستقیم نسبت به نتایج اقتصادی یا بازده مالی وجود ندارد. در این حالت، مأموریت‌ها بر پایه مطالعات و تحقیق‌های توسعه‌ای شکل می‌گیرند و پایان پروژه الزاماً معادل بازگشت سرمایه نیست.

در بخش خصوصی وضع متفاوت است؛ زمانی که فعالیت‌ها به حوزه خصوصی منتقل می‌شوند، حساب سود و زیان به‌طور طبیعی در نظام تصمیم‌گیری وارد می‌شود. اگر این حسابرسی اقتصادی حضور نداشته باشد، چرخ اقتصادی پروژه پس از مدت کوتاهی دچار اختلال می‌شود و ادامه طرح‌ها با مشکل تأمین منابع مواجه خواهد شد.

از همین منظر، ایجاد تمایز شفاف بین توسعه فناوری و توسعه بازار ممکن نیست، زیرا در عمل این دو حوزه به‌صورت پیوسته و هم‌زمان رشد می‌کنند. می‌توان گفت هرچه جهت حرکت بیشتر به سمت بخش خصوصی پیش برود، پیوند فناوری با بازار طبیعی‌تر و پویاتر می‌شود و مرز میان تحقیق و تجاری‌سازی به‌تدریج درهم آمیخته و به بلوغ صنعتی واقعی می‌رسد.

نخ نیوز: شما اشاره به مرز خاکستری میان پژوهش و بازار داشتید. در این شرایط، توسعه فناوری و توسعه بازار چگونه هم‌زمان و بدون توقف باید پیش برود تا بخش خصوصی به بلوغ صنعتی برسد؟

حرکت به سمت خصوصی‌سازی نشان می‌دهد که توسعه بازار در کنار توسعه فناوری مسیر منطقی‌تری پیدا می‌کند. بررسی شرکت‌های خصوصی فعال در بازارهای کلیدی نشان می‌دهد این شرکت‌ها در حوزه تحقیقات به‌مراتب بیش از مجموعه‌های دولتی هزینه می‌کنند؛ در واقع بخش خصوصی ماهیتاً رویکردی تحقیقاتی‌تر دارد، زیرا اثر مستقیم پژوهش‌ها را در توسعه بازار خود مشاهده و براساس آن سرمایه‌گذاری می‌کند.

بنابراین نمی‌توان مرزی دقیق میان پایان تحقیقات و آغاز بازار ترسیم کرد. مسئله اصلی این است که چه میزان از صنعت کشور خصوصی‌سازی شده و سهم بخش خصوصی از کل فعالیت‌ها چقدر است. در وضعیت فعلی نمود عینی این گذار فقط در شرکت «امید فضا» دیده می‌شود؛ هرچند شعار خصوصی‌سازی در حوزه ماهواره طی سه تا چهار سال اخیر تکرار شده است، اما تحقق آن به کندی پیش رفته است.

ایران در مقایسه با آمریکا گرچه دیرتر فعالیت‌های فضایی خود را آغاز کرد، اما شروع آن در دهه ۱۳۸۰ نشانه ورود به این عرصه با جدیت ویژه بود. این موضوع در عین شباهت به چالش قدیمی اقتصاد کشور، یعنی توسعه ناقص صنایع داخلی، صورت مسئله‌ای مشترک دارد. مثال روشن آن صنعت خودروسازی است؛ صنعتی که در بازار حضور دارد اما از نظر تحقیق و نوآوری دچار ضعف ساختاری است. این ضعف نه‌تنها نیاز به تحقیقات دارد بلکه در صورت هم‌راستا شدن با نیاز بازار، می‌توانست به خلاقیت و رقابت جهانی منجر شود.

در وضعیت فعلی اگر صنعت خودروسازی کشور متناسب با خواسته‌های بازار عمل می‌کرد و در طراحی محصول نوآوری نشان می‌داد، بازخورد عمومی و بین‌المللی نیز مثبت‌تر می‌بود و تفاوت میان خودروهای داخلی و خارجی تا این حد محسوس نبود. از این منظر ریشه ضعف صنعت خودروسازی، دولتی بودن ساختار آن است. چنین نگاهی از دید یک ناظر بیرونی قابل درک است و همین منطق را می‌توان به صنعت فضایی نیز تعمیم داد.

در حوزه توسعه ماهواره‌ها، دلیل کندی روند تکثیر و حرکت آهسته کشور در اجرا، عدم تحقق خصوصی‌سازی کامل است. اما بحث تکثیر ماهواره‌ها خود نیز محدود نیست؛ مهم‌تر از شمار ماهواره‌ها، شکل‌گیری بازار واقعی است. بازاری که خریدار مشخص داشته باشد و بتواند نیاز خود را با عدد و ظرفیت تعریف کند. اگر بازار اعلام کند که به صد یا هزار ماهواره نیاز دارد، توسعه بر اساس آن رقم معنی‌دار می‌شود؛ در غیر این صورت ساخت چند نمونه آزمایشی، آغاز است نه بلوغ.

در سال‌های ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ جمع‌بندی روشنی در این خصوص شکل گرفت مبنی بر اینکه صنعت کشور نیازمند یک «مهاجرت ساختاری» از بخش دولتی به بخش خصوصی است. این نتیجه‌گیری بر پایه دو نگاه موازی انجام شد: یک نگاه محصول‌محور که ضرورت حرکت به سمت منظومه‌سازی در مدار پایین (LEO) را نشان می‌داد، و یک نگاه فرایندی که تأکید داشت ساختار باید از دولت به بخش خصوصی منتقل شود.

در این مرحله نه‌تنها تصمیم‌گیران بلکه کل جامعه فضایی کشور باید این دگرگونی را درک می‌کردند. بازیگران صنعت فضایی گسترده‌اند و شامل سازمان‌های بزرگ دولتی و بخش‌های متعدد اجرایی می‌شوند؛ بنابراین درک ضرورت مهاجرت از نگاه فردی به درک سازمانی نیاز داشت.

در زمینه منظومه‌های مدار پایین، اکنون فهم عمومی نسبت به لزوم افزایش تعداد ماهواره‌ها شکل گرفته است؛ اما این درک باید زودتر، در همان سال‌های ۱۳۹۶ اتفاق می‌افتاد. در حال حاضر اغلب بازیگران فضایی کشور این ضرورت را پذیرفته‌اند، ولی درک مهاجرت از دولت به بخش خصوصی هنوز کامل نیست. گروهی از مدیران این ضرورت را درک کرده‌اند، اما بخشی دیگر همچنان معتقدند باید طبق روال پیشین و با سیاست‌های گذشته حرکت کرد. نوع تصمیم در ساختارهای دولتی و خصوصی تفاوت ماهوی دارد: در دولت تصمیم‌ها با نگاه احتیاط و هماهنگی میان سازمان‌ها گرفته می‌شود، در حالی‌که در بخش خصوصی سرعت، اولویت بازده و کاهش ریسک، عامل تعیین‌کننده است.

در نتیجه اگر پروژه ماهواره در بخش دولتی زمان طولانی‌تری صرف کند، طبیعی است، چون فرآیند در آنجا با سرعت محدود پیش می‌رود؛ در بخش خصوصی با همان منبع، همان فناوری و همان شرایط، سرعت اجرای تصمیم بالاتر است و مسیر توسعه زودتر به نتیجه می‌رسد. این تفاوت بنیادی، چرایی نیاز به مهاجرت از دولت به بخش خصوصی را آشکار می‌کند.

نخ نیوز: با توجه به تجربه صنایع دیگر، چه راهکار عملی برای انتقال واقعی صنعت فضایی از بخش دولتی به خصوصی پیشنهاد می‌کنید تا فقط شعار خصوصی‌سازی تکرار نشود؟

در واقع درست است که بخش خصوصی چابک‌تر است، درست است که ارزان‌تر کار می‌کند و این‌ها همه مزیت محسوب می‌شود، اما چیزی که از همه مهم‌تر است این است که اگر بازار توسعه پیدا کند، به‌تبع آن این ویژگی‌ها نیز شکل می‌گیرد. بنابراین اگر گفته می‌شود یک ماهواره در بخش دولتی فرضاً ده سال طول می‌کشد تا کامل شود، باید پرسید ریشه این موضوع در کجاست؛ پاسخ این است که اکوسیستم اصلی این ماهواره هنوز مطالبه سرعت نکرده است. بخش‌هایی که در اجرای کار فعال بوده‌اند، باید سریع عمل می‌کردند، باید چابک می‌بودند، باید ساختار فنی‌شان واکنش‌پذیر و هماهنگ‌تر پیش می‌رفت، اما اکوسیستم پیرامونی سرعت را طلب نکرده است. این همان معنایی است که در مثل معروف گفته می‌شود: «آب کم جو؛ تشنگی‌آور به دست». داستان همین است؛ باید خود زیست‌بوم، خواهان سرعت باشد.

وقتی زیست‌بوم اراده و خواست رشد سریع را نداشته باشد، طبیعی است بخشی از کارها کند پیش برود. البته نمی‌توان همه تأخیر را صرف عملکرد تیم دانست، عوامل متنوعی در این مسیر اثر داشته‌اند. اما اگر بخواهیم میانگین درستی از شرایط بگوییم، این است که هرگاه به دنبال سرعت توسعه باشیم، باید سراغ بخش خصوصی برویم، و هرگاه هدف کاهش هزینه باشد، باز هم بخش خصوصی انتخاب بهتر است. با این حال، مهم‌تر از همه این است که بخش خصوصی در حال حاضر اگرچه مزیت‌هایی مثل چابکی و ارزانی را دارد، اما در نقش پیمانکار دولت، آن مزیت‌ها به‌طور کامل فعال نمی‌شود.

الگوی فعلی چنین است که اگر مثلاً یک ماهواره در دولت نه سال زمان ببرد، در بخش خصوصی همان ماهواره در سه سال ساخته می‌شود. این عالی است، این بسیار ارزشمند است و نشان‌دهنده توان اجرایی بخش خصوصی است. اما بهتر و عالی‌تر از این، زمانی است که دولت از نقش کارفرما خارج شود و بخش خصوصی خود تصمیم بگیرد برای توسعه بازار ماهواره بسازد. آن‌گاه اتفاقی رخ می‌دهد که در جهان امروز جریان دارد.

در فضای جهانی، شرکت اسپیس‌ایکس منظومه استارلینک را بر اساس سفارش ناسا نساخت؛ استارلینک بر مبنای برنامه تجاری خود شرکت طراحی و ساخته شد. این همان چیزی است که مفهوم واقعی توسعه بازار را نشان می‌دهد. یعنی بخش خصوصی زمانی می‌تواند موتور محرک شود که بازیگر فعال زنجیره ارزش باشد، نه فقط زنجیره تأمین.

اگر بخش خصوصی صرفاً در زنجیره تأمین بماند، تأثیر محدودی می‌گذارد، اما زمانی‌که در زنجیره ارزش بازیگر شود، اثر تحول‌آفرین خواهد داشت. در دنیای سنتی حتی در کشورهای بزرگ فضایی مثل چین، هند، روسیه و آمریکا در سال‌های گذشته، زنجیره ارزش در اختیار دولت بوده و بخش خصوصی عمدتاً تأمین‌کننده محسوب می‌شده است. تنها جایی که بخش خصوصی توانسته در زنجیره ارزش نقش اصلی داشته باشد، مربوط به ماهواره‌های زمین آهنگ بوده؛ همان «ماهواره‌های ژئو» که در آن بازار شکل گرفته و شرکت‌ها برای مشتری واقعی کار می‌کردند. در سایر حوزه‌ها از جمله ماهواره‌های مدار پایین، این اتفاق نیفتاده و بیشتر دولت‌ها کل زنجیره را در اختیار داشته‌اند.

در کشور ما نیز همین وضعیت وجود داشته است؛ زنجیره تأمین و زنجیره ارزش هر دو تحت کنترل دولتی بوده‌اند. اکنون مرحله‌ای فرارسیده که باید دو نوع مهاجرت هم‌زمان انجام شود؛ یکی آنکه در زنجیره تأمین، شرکت‌های بخش خصوصی ماهواره‌ساز فعال شوند و دیگر آنکه در زنجیره ارزش، خود بخش خصوصی به جایگاه بازیگر اصلی برسد و بتواند تصمیم‌ساز بازار شود. اگر این اتفاق رخ دهد، جهشی بزرگ در صنعت فضایی کشور شکل خواهد گرفت، و اگر رخ ندهد، روند فعلی در همین سطح باقی خواهد ماند.

بر پایه همین رویکرد، پیشنهاد فعلی شرکت برای منظومه «دونما» شامل ساخت حدود ۲۰۰ ماهواره تا سه سال آینده است. چنین برنامه‌ای در بخش دولتی یا در تصور آن ناممکن به‌نظر می‌رسد، اما بخش خصوصی چنین جسارتی دارد و احساس می‌کند برای آنکه جایگاهی در بازار جهانی پیدا کند، هیچ راهی جز حرکت به این سمت وجود ندارد؛ حتماً باید به این مسیر برود تا بتواند بازیگر زنجیره ارزش فضایی شود.

اهداف توسعه به‌طور دقیق تعریف شده‌اند تا مشخص شود تا کجا باید رسید. پرسش اینجاست که آیا همین حالا اهداف نهایی این کسب و کار مشخص شده‌اند یا هنوز باید کمی پیش رفت تا تصویب شود و سپس به مرحله طرح تجاری تحول‌آفرین برسد؟ پاسخ صریح این است که فعلاً تثبیت به معنا‌ی مرسوم ممکن نیست، زیرا اگر برای تثبیت صبر کنیم، حذف خواهیم شد. قطعاً در برنامه‌های بلندمدت، طرح‌های جسورانه متعددی در ذهن و در حال اقدام وجود دارد، اما برای روشن ساختن برنامه کوتاه‌مدت باید گفت منظومه «دونما» در دستور کار است و امید می‌رود تا سال ۱۴۰۷ محقق شود.

در این منظومه، حدود ۲۰۰ ماهواره با مأموریت هم‌زمان سنجش از دور و اینترنت اشیا طراحی می‌شوند. این ماهواره‌هایی که امسال پرتاب می‌شوند، در واقع سومین آزمایش منظومه است و مسیر رسیدن به نقطه‌ای را تعیین می‌کنند که بتوان هر ماه بیش از ۱۰ ماهواره پرتاب کرد. هدف‌گذاری نهایی این است که تا سال ۱۴۰۷ به نقطه‌ای برسیم که هر ماه بالای ۱۰ پرتاب انجام شود.

برنامه‌ریزی جاری دقیقاً به همین سمت پیش می‌رود و هدف این است که در سال ۱۴۰۷، آغاز فاز پرتاب‌های منظم ماهانه شکل گیرد. این عدد فعلاً حداقل در نظر گرفته شده است. وقتی گفته می‌شود تا سال ۱۴۰۷ آغاز پرتاب‌های منظم باشیم، یعنی در واقع تا همان زمان به نقطه‌ای می‌رسیم که هر ماه بیش از ده پرتاب انجام می‌شود.

این برنامه ابعاد گوناگون دارد؛ باید برای سامانه‌های پرتاب، طراحی ماهواره‌ها و ساختار بازار به‌طور هم‌زمان اندیشید. ماهواره و پرتاب به‌خودی‌خود کافی نیستند؛ مهم‌تر از آنها بازار است. بازار باید هدف‌گذاری شود و توسعه آن باید بین‌المللی باشد.

نمی‌توان منظومه‌ای ساخت که فقط برای بازار ایران طراحی شده باشد؛ چنین تفکری از اساس نادرست است. هر منظومه باید برای بازار بین‌المللی برنامه‌ریزی شود. بر همین اساس، مسیر حرکت فعلی به گونه‌ای تنظیم شده تا بین‌المللی بودن پروژه در عمل محقق شود. گام نخست این روند، ایجاد ارتباط با پرتابگرهای بین‌المللی بود و خوشبختانه در پرتاب‌های گذشته این ارتباط برقرار شد؛ در حال حاضر نیز ادامه دارد. این ارتباطات باعث شده باب همکاری در پرتاب‌های مشترک باز شود و اکنون بخش‌های دیگر کشور نیز بتوانند از این مسیر بهره‌مند شوند.

نخستین حضور بخش خصوصی در توسعه پرتابگر بین‌المللی و پیوند صنعت فضایی ایران با بلوک‌های اقتصادی جهانی

نخستین حضور بخش خصوصی در حوزه فضایی کشور در نقطه‌ای شکل گرفت که باب همکاری با پرتابگر بین‌المللی به صنعت ملی اضافه شد؛ اقدامی که اکنون نه تنها مورد استفاده بخش‌های خصوصی قرار گرفته بلکه ظرفیت‌های دولتی نیز از آن بهره‌مند شده‌اند. این گام در عمل نخستین نقطه تغییر مسیر صنعت فضایی ایران به‌سوی تعامل جهانی است؛ جایی که تلاش می‌شود بخش پایین‌دستی در کنار بخش بالادستی به شکل بین‌المللی سازمان یابد و صنعت فضایی کشور وارد عرصه‌ای تازه از همکاری‌های فرامرزی شود.

بر مبنای این سیاست، کوشش فعلی بر این است که ارتباطات منظومه پیشنهادی ایران با کشور‌های عضو گروه بریکس، سپس سازمان همکاری شانگهای و در ادامه اتحادیه اقتصادی اوراسیا برقرار شود. این برنامه نه تنها موجب تقویت ارتباطات بالادستی صنعت فضایی ایران خواهد شد، بلکه به معنای دستیابی به شرکای بین‌المللی در هزینه‌های توسعه منظومه است. در پرتاب‌های پرتعداد آینده، ظرفیت‌های فنی و زیرساختی ایران در کنار ظرفیت‌های کشور‌های دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ به همین دلیل در حال حاضر مذاکراتی با پرتابگرهای داخلی نیز برای پیوستن به منظومه مشترک در جریان است و مبادله مستندات و داده‌ها با همکاری پیش می‌رود.

بر این اساس از ظرفیت پرتابگرهای داخلی استفاده می‌شود و به‌صورت هم‌زمان بهره‌گیری از پرتاب‌های کشور‌های عضو بریکس نیز در دستور کار قرار گرفته است. اهمیت این روند در آن است که هنگامی‌که این مجموعه کشورها در حوزه بالادستی منظومه‌ای مشترک توسعه می‌دهند، بازار پایین‌دستی آن منظومه نیز به‌طور طبیعی متعلق به همین گروه خواهد بود. ترکیب ظرفیت‌ها، وسعت جغرافیایی و جمعیتی این بلوک‌ها بیانگر شکل‌گیری بازارهای عظیمی است؛ کشور‌های بریکس از نظر وسعت جغرافیایی در میان بزرگ‌ترین‌ها هستند و از لحاظ جمعیت، اعضای شانگهای و بریکس بزرگ‌ترین تراکم جمعیتی جهان را دارند. چنین ابعادی در سطح بین‌المللی به معنای تشکیل بازاری بسیار گسترده است. همان‌گونه که در ساختار داخلی، نیاز به حمایت‌های قانونی و اثرگذاری تصمیمات الزام‌آور احساس می‌شود، این ضرورت در تعاملات خارجی نیز وجود دارد تا همکاری با شرکت‌ها، توافق برای منافع مشترک و هم‌پوشانی تجاری، کاربردی و فناورانه محقق شود. ایجاد چنین شبکه‌ای کاری کوچک نیست و نیاز به حرکت پیوسته دارد.

حرکت در مسیر خصوصی الزاماً به انجام این کارها گره خورده است. طبیعت این مسیر به‌گونه‌ای است که بخش خصوصی چاره‌ای جز اجرای آن ندارد؛ به بیان روشن‌تر، زمانی می‌توان زنجیره ارزش شکل داد که این اقدام به‌صورت جامع و مرحله‌به‌مرحله انجام شود.

از نگاه تاریخی، اولین ماهواره ایرانی که پرتاب شد «سینا» بود؛ ماهواره‌ای که در آبان‌ماه سال ۱۳۸۴ پرتاب شد. پروژه سینا میان ایران و روسیه تعریف شده بود؛ تمامی مراحل طراحی، ساخت و پرتاب بر عهده طرف روسی قرار داشت و طرف ایرانی مأموریت یافته بود در کنار گروهروسی به انتقال دانش فنی و کسب تجربه بپردازد.

در چهارچوب مناسبت‌های ملی از جمله هفته فضا، مرور آن تجربه نشان می‌دهد که «سینا» در واقع نخستین ماهواره ایرانی بود که پرتاب شد؛ ماهواره‌ای متعلق به ایران با پرتابگر روسی. طبق قرارداد میان دو کشور، مسئولیت کامل طراحی، ساخت و پرتاب بر عهده روسیه گذاشته شده بود اما تیم ایران در کنار تیم روسیه قرار گرفت تا دانش و تجربه لازم را در تمامی مراحل کسب کند.

پرتاب این ماهواره در آبان‌ماه سال ۱۳۸۴ صورت گرفت (با احتمال اندک در حوالی ۱۳۸۵) و در آن زمان گروه ایرانی شامل مجموعه‌ای از متخصصان سازه و طراحی بود. بخشی از اعضا بیش از نود روز در روسیه حضور داشتند تا تست‌های سازه‌ای را از نزدیک دنبال کنند و هیچ مرحله‌ای از روند آزمایش را از دست ندهند. همکاری دوسویه بود؛ روس‌ها به ایران می‌آمدند و ایرانیان به روسیه می‌رفتند تا در طی دو سالی که پروژه از طراحی مفهومی تا لحظه پرتاب طول کشید، همه مراحل اجرایی را از نزدیک تجربه کنند.

در مراحل نهایی، حضور در فرآیند تجمیع ماهواره روی پرتابگر و سپس خود لحظه پرتاب انجام شد؛ تیم محدودی متشکل از چهار تا پنج نفر در پرتاب حضور داشت و تجربه‌ای تاریخی برای آن مجموعه رقم خورد. این حضور مستقیم در پای پرتابگر، برای اعضای ایرانی نه تنها دستاورد علمی بلکه نماد غرور ملی در ورود رسمی ایران به عرصه پرتاب ماهواره بود؛ نقطه‌ای که بعدها مبنای شکل‌گیری پروژه‌های بومی بعدی مانند ماهواره امید شد و نخستین سنگ‌بنای مسیر استقلال فضایی کشور محسوب می‌شود.

پایان بخش سوم

اخبار مرتبط

0 0 رای
امتیازدهی به مطلب
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه
قدیمی‌ترین
جدیدترین بیشترین رای
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه‌ها
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x